آب پاکی سازمان ملل روی دست دریاچه ارومیه!
گری لوئیس هماهنگکننده سازمان ملل متحد و نماینده مقیم برنامه توسعه ملل متحد در جمهوری اسلامی ایران به مناسبت روز جهانی تالابها، 2 فوریه 2016 یادداشتی با عنوان «تالابها برای آینده: معیشت پایدار» منتشر کرد.
به گزارش تسنیم، در متن این یادداشت که بررسی وضعیت دریاچه ارومیه و تالاب هامون پرداخته شده است زندگی یکی از ساکنان هامون نیز توسط نویسنده روایت میشود؛ متن کامل این یادداشت به شرح ذیل است:
حدود 10 سال پیش همه چیز متفاوت بود. قایقها در آب بودند. ماهیگیران در قایقهای خود مشغول ماهیگیری بودند. همه جا سبز بود. این صحنهها مانند یک اثر هنری بود. هامون زنده بود. اینها خاطرات حسن، یکی از ساکنان دریاچه هامون است.
هامون مجموعهای از سه رود است یا بود که در نزدیکی مرز افغانستان و جنوب شرق ایران قرار دارد.
حسن در ادامه میگوید: امروز اما وضعیت متفاوت است. همه جا را خشکسالی فرا گرفته. قایقها بلا استفاده شدهاند. خانههای ما در شن و ماسه فرو رفته. ما برای امرار معاش خود دچار مشکل هستیم. به دلیل این فاجعه زیست محیطی تمام دوستان و اعضای خانواده من به شهرهای دیگر مهاجرت کردهاند. آب دیگر از سمت افغانستان به ایران وارد نمیشود و ظاهرا همه چیز تمام شده است.
مشکلات حسن ریشه انسانی دارند. آب از بالا دست بسته شده و زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است. اما، این داستان تنها مختص هامون نیست. طی حدود 3 سالی که در ایران زندگی کردهام، این افتخار را داشتهام که تقریبا به تمامی استانهای زیبای کشور سفر کنم.در دریاچه ارومیه، من عواقب ناشی از مصرف بیش از اندازه آب را از نزدیک دیدم. توسعه کنترل نشده و مصرف بیش از اندازه باعث شده تا آب دریاچه به مقدار بسیار زیادی خشک شود. مانند دریاچه ی آرال در آسیای مرکزی.
از صحنههایی که دیدم متاثر شدم. من در محیطی خشک، سرشار از نمک و سفید ایستاده بودم که روزگاری دریاچهای با ابهت و زیبا بود. دیدن این صحنه من را شوکه کرد. من میتوانستم نمک را در دهانم حس کنم. با خودم فکر میکردم زندگی برای مردم این منطقه با این همه نمکی که در هوا هست چگونه میتواند باشد؟ چه اتفاقی برای محصولات کشاورزی این منطقه می افتد؟ و چه اتفاقی برای میوههایی که مزه شوری میدهند و در کنار جاده افتادهاند، میافتد؟
اینها همه گوشه چشمی از مشکلاتی است که انسانها آنها را پدید آوردهاند. آیندهای گرمتر و خشکتر که در انتظار خاورمیانه است این شرایط را بدتر خواهد کرد. شرایطی که باعث به خطر افتادن امنیت انسانی خواهد شد. همه ما در تصحیح اشتباهات خود نقش داریم. برای مثال، مهندسان و معماران میتوانند به دنبال راههایی باشند تا محیط اطراف ما را پایدارتر و سبزتر کنند.
سیاستمداران باید آماده تصمیمگیریهای سخت باشند تا بتوانند محیط زیست را حفظ کنند. بازرگانان باید به فکر راههایی باشند تا محیط زیست را کمتر تحت تاثیرات منفی قرار دهد. من و شما باید بر سر میز غذا در مورد امنیت محیط زیست با فرزندانمان گفتگو کنیم. ما باید روشهای مصرف خود را تغییر دهیم. باید در مصرف آب صرفهجویی کنیم. از سوختهای فسیلی کمتر استفاده کنیم. آموزش و آگاهیافزایی کلید حل این مشکلات است. ما باید به فرزندان خود آموزش دهیم تا از خانه خود محافظت کنند. همه ما در این راه نقشی داریم.
اجازه دهید خیلی خلاصه مجددا به دریاچه ارومیه بازگردیم. سازمان ملل متحد همراه با دولت، مقامات محلی و استانی به کشاروزان آموزش میدهد که چگونه از آب کمتری استفاده کنند. آبی که ذخیره شده میتواند دریاچه را مجددا پر کند. این دریاچه به روزهای پرشکوه خود باز نمیگردد اما تا حدودی ترمیم خواهد شد. دولت ژاپن با کمکهای سخاوتمندانه خود به احیای دریاچه ارومیه کمک میکند و نشان میدهد مشکلات زیست محیطی به مرزها محدود نمیشود و نیازمند توجهی جهانی است.
دریاچه هامون و ارومیه تالابهایی هستند که باید احیا شوند. موضوع امسال روز جهانی تالابها، «تالابها برای آینده: معیشت پایدار» است. ما در این مشکلات با هم سهیم هستیم و باید با هم به دنبال راه حل آنها باشیم. ما باید مثبتاندیشی خود را حفظ کنیم. این مشکلات قابل حل هستند. همه ما در راه نقشی داریم. نقش شما چیست؟»
نقشه سیاه دنیا برای طلای سرخ ایران
نایب رئیس شورای ملی زعفران، قاچاق پیاز این محصول به افغانستان را مسالهای بسیار نگران کننده خواند و گفت: کشورهای زیادی از افغانستان در زمینه کشت طلای سرخ حمایت میکنند.
غلامرضا میری در گفتگو با مهر با بیان اینکه مساله قاچاق پیاز زعفران از کشور موضوعی بسیار نگران کننده است، اظهارداشت: قاچاق پیاز زعفران به افغانستان حدود ۱۰ سال قبل آغاز شد و افغانها هم زمانی که دیدند سازمان ملل متحد و کشورهایی مانند آمریکا، آلمان، فرانسه و هلند در زمینه کشت طلای سرخ از آنان حمایت میکنند، تشویق به ادامه کار شدند.
نایب رئیس شورای ملی اضافه کرد: سپس آنها به تدریج برای خود بازارهایی به دست آوردند و دیدند فروش این محصول سود خوبی دارد.
وی با اشاره به اینکه آمریکا اعلام کرده حاضر است یک بازار ۴۰ تنی را به منظور صادرات زعفران در اختیار افغانستان قرار دهد، گفت: حتی همین الان هم کشوری مانند هندوستان تعرفه ورود زغفران را برای افغانیها برداشته است اما اگر یک ایرانی بخواهد زغفران به هند ببرد، باید ۳۸ درصد تعرفه عوارض پرداخت کند.
میری در پاسخ به این پرسش که آیا کشورهای غربی به دنبال ایجاد یک رقیب قدرتمند برای ایران در زمینه تولید زعفران هستند، تصریح کرد: به هرحال آنها در تقابل با ما هستند و از هر راهی که میتوانند، میخواهند به اقتصاد و مسائل فرهنگی کشور ضربه وارد کنند.
نایب رئیس شورای ملی زعفران با بیان اینکه ما در بازار و تجارت طلای سرخ با سوء مدیریت مواجه هستیم، گفت: ما نمیتوانیم تامین کنندههای خوب و مطمئنی در این زمینه باشیم؛ مشتریان به دنبال تامین کنندههای جدید خواهند رفت.
میری اضافه کرد: برای ایجاد یک تامین کننده جدید، چه جایی بهتر از افغانستان که نزدیک ایران است و شرایط آب و هوایی مشابه کشورمان دارد، ضمن اینکه نیروی کار در آنجا ارزان است و تمام کسانی که الان در افغانستان زعفران کشت میکنند، در ایران دوره دیدهاند، بنابراین کشورهای غربی با خود اندیشیدند که با حمایت از افغانها ضمن تامین محصول مورد نیازمان، انحصار تولید طلای سرخ را نیز از دست ایران خارج خواهیم کرد.
سوءمدیریتها بازار زعفران را آشفته کرد
وی افزود: در سالیان گذشته گذشته وضع عوارض برای صادرات زعفران مشکل زیادی برای ما ایجاد کرد و سبب افت میزان صادراتمان شد، ضمن اینکه قبل از این مصوبه هیات دولت، ما ۲۲۱ تن صادرات داشتیم اما بعد از آن صادراتمان از مرز ۱۷۰ تن عبور نکرد.
نایب رئیس شورای ملی زعفران اظهارداشت: یکی از دیگر اقدامات اشتباه در گذشته در این زمینه آن بود که در یک دورهای سازمان مرکزی تعاون روستایی اقدام به خرید زعفران کرد، ما همان شب با وزیر کشاورزی وقت گفتگو کردیم و به او هشدار دادیم این کار ضربه زدن به بخش خصوصی و صادرات طلای سرخ است اما متاسفانه این صحبتها راه به جایی نبرد و آنان قانع نشدند.
میری با اشاره به اینکه بنابراین سازمان تعاون روستایی زعفران را خرید و به انبارهای خود انتقال داد، اضافه کرد: آن زمان دولتیها مقابل ما ایستادند و میگفتند چون تولید با ماست، باید صادرات را هم خودمان انجام دهیم، محصول را در انحصار گرفتند و مسائل بعدی پیش آمد.
توصیههایی برای ساماندهی شرایط بازار زعفران
وی با بیان اینکه برای ساماندهی به وضعیت موجود باید دولت جایگاه صادرکنندگان و بخش خصوصی را مدنظر داشته باشد و به آنان توجه کند، گفت: زمانی که دولت میخواهد تصمیم مهمی درباره هر محصول کشاورزی بگیرد باید کارشناسان صنف مربوطه نیز در جلسه تصمیم گیری حضور داشته باشند و نظرات خود را بگویند نه اینکه پشت درهای بسته تصمیماتی گرفته شود که بخش را دچار مشکلات اساسی کند.
به گفته میری، برای تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی در بخش کشاورزی باید نظرات کارشناسان نیز مورد توجه قرار بگیرد، ضمن اینکه برای کارهایی که در این زمینه انجام شده است، باید ارزش قائل شد. جذب یک مشتری برای صادرکنندگان هزینه زیادی دارد و حداقل ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان برای جذب هر مشتری لازم است.
نایب رئیس شورای ملی زعفران با اشاره به اینکه رسیدن به صادرات ۱۷۰ تن زعفران به راحتی حاصل نشده است، ادامه داد: اگر بخواهیم به نقطهای برسیم که فقط به نفت وابسته نباشیم باید از تولیدکننده و صادرکنندگان حمایت شود.
وی اضافه کرد: حمایت همیشه مادی نیست بلکه تصویب قوانین و دستورالعملها حساب شده باشد، چراکه زعفران یک محصول ملی، استراتژیک و تولید انحصاری ایران است.
میری، زعفران را محصولی بسیار با اهمیت توصیف کرد و گفت: آیا این محصول با همه پتانسیلهایی که دارد، ارزش این را ندارد که ما به فکر آن باشیم و کاری برایش انجام دهیم تا شرایط ساماندهی شود؟
وی با اشاره به اینکه باید مرغوبیت محصول تولیدی ما روز به روز افزایش یابد، ادامه داد: رقبای ایران که وارد بازار شوند به طور قطع زعفران بسیار با کیفیتی تولید خواهند کرد و ما اگر مثل آنان نباشیم کنار گذاشته میشویم.
میری افزود: بنابراین وقتی ما مشکلات را بیان میکنیم مسئولان باید استقبال کنند نه اینکه مساله در جریان بروکراسیهای اداری قرار بگیرد و بعد گذشت سالیان سال معلوم نشود عاقبت کار به کجا ختم شد.
به گزارش مهر، عباس نخعی مدیرکل مبارزه با قاچاق کالاهای هدف ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز اخیرا از کشف پیاز زعفران قاچاق به میزان ۲۳ هزار و ۳۱۰ کیلوگرم در فصل پاییز امسال که قرار بود از خراسان رضوی به مقصد افغانستان انجام شود، خبر داده است.
این اعجوبه استیون هاوکینگ؛ پرآواز ترین دانشمند دهه آخر قرن بیستم است که اکنون در دانشگاه معروف کمبریج همان کرسی استادی را در اختیار دارد که بیش از دو قرن پیش زمانی به اسحاق نیوتن کاشف قانون جاذبه تعلق داشت.
استیون ویلیام هاوکینگ (زاده ۸ ژانویهٔ ۱۹۴۲( فیزیکدان نظری، کیهانشناس و نویسنده بریتانیایی و مدیر تحقیقات مرکز کیهانشناسی نظری در دانشگاه کمبریج است که کارهای علمیاش سابقهای بیش از چهل سال دارد. کتابها و همایشهایش، او را به یک چهره محبوب تبدیل کردهاست. در حال حاضر، او عضو جامعه سلطنتی هنر و عضو ثابت جامعه اسقفان دانشمند است.
او در سال ۲۰۰۹ موفق به دریافت مدال آزادی ریاست جمهوری آمریکا شد. هاوکینگ به مدت سی سال یعنی از سال ۱۹۷۹ تا یکم اکتبر ۲۰۰۹، دارنده کرسی ریاضیات لوکاس بودهاست. وی به خاطر فعالیت در زمینه کیهانشناسی و جاذبه کوانتوم به ویژه در زمینه سیاهچاله، شناخته شدهاست. کتاب تاریخچه زمان او که با رکوردی ۲۳۷ هفتهای به عنوان پرفروشترین کتاب در بریتانیا باقیماند، باعث شهرتش شد. همچنین، کتاب طرح بزرگ او که در اواخر سال ۲۰۱۰ به چاپ رسید، جنجال زیادی به پا کرد. این کتاب تنها پس از چند روز به یکی از پرفروشترین کتابهای آمازون تبدیل شد. هاوکینگ مبتلا به بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک بوده و از هر گونه تحرک عاجز است.
وی با وجود تواناییهای بسیار در زمینه کیهانشناسی، تاکنون جایزه نوبل را کسب نکردهاست.
وی را انیشتین دوم لقب دادهاند زیرا میکوشد تئوری معروف نسبیت را تکامل بخشد و از تلفیق آن با تئوریهای کوانتومی فرمول واحد جدیدی ارائه دهد که توجیه کننده تمامی تحولات جهان هستی از ذرات ریز اتمی تا کهکشانهای عظیم باشد.
اینشتین معتقد بود که چنین فرمول یا قانون واحدی میبایست وجود داشته باشد و سالهای آخر عمرش را در جستجوی آن سپری کرد اما توفیقی نیافت.
استیون هاوکینگ شهرت و اعتبار علمی خود را مدیون محاسبات ریاضی پیچیده و بسیار دقیقی است که در مورد چگونگی پیدایش و تحول سیاهچالههای آسمانی یا حفرههای سیاه انجام داده است. این اجرام فوق العاده متراکم که به علت قدرت جاذبه بسیار قوی حتی نور امکان جدایی از سطح آن ها را ندارد وجودشان بر اساس تئوری نسبیت انیشتین پیش بینی شده بود و به همین جهت هم سیاهچاله نامیده شدند. ردیابی و رویت آنها بهوسیله قویترین تلسکوپها یا هر وسیله دیگر تا کنون ممکن نبوده است. با وجود این استیون هاوکینگ با قدرت اندیشه و محاسبات ریاضی چون و چرا ناپذیرش- نه فقط وجود سیاهچالهها را به اثبات رسانده و چگونگی شکل گیری و تحول آنها را نشان داده بلکه به نتایج جالبی در رابطه این اجرام با کیفیت وقوع انفجار بزرگ Big Bang در آغاز پیدایش کیهان دست یافته است که در دانش فیزیک اختری و کیهان شناسی اهمیت بسزایی دارد و به عقیده صاحبنظران بنای این علوم را در قرن آینده تشکیل خواهد داد.
استیون هاوکینگ در هفده سالگی به کالج دانشگاه آکسفورد وارد شد تا در آن جا به تحصیل علوم طبیعی، با تأکید بر فیزیک بپردازد. او از همان زمان به اخترفیزیک و کیهانشناسی علاقهمند شد زیرا در خود کنجکاوی شدیدی مییافت که به رمز و راز ستارگان و آغاز و انجام کیهان پی ببرد. سالهای دهه ۶۰ عصر طلایی کشف فضا، پرتاب اولین ماهوارهها و سفر فضانوردان به کره ماه بود و بازتاب این وقایع تاریخی در رسانهها جوانان را مجذوب میکرد. بهعلاوه، استیون از کودکی عاشق رمانهای علمیتخیلی بود و مطالعه آنها نیز بر اشتیاق او به کسب معلومات بیشتر در فیزیک، نجوم و علوم دیگر میافزود. بسیاری از دانشجویان سال اول حدود یک سال و نیم از استیون هفده ساله بزرگتر بودند، و کسانی هم تا سه سال مسنتر، و دو سال خدمت سربازی خود را هم طی کردهبودند. وی قسمت عمدهی وقت خود را در سال اول در اتاقش میگذرانید. علائق هاوکینگ متوجه دنیای بزرگتر پیرامونش بود، و این حوزه را به دقت و مشتاقانه مطالعه میکرد، حتی تا انجام رصدهای شبانه هم پیش میرفت. وی در آستانه امتحانات نهایی یک شب را تا صبح نخوابید، و در نتیجه پاسخ تعدادی از سؤالها را به هر ترتیبی که شده، داد. نمرههای نهاییاش در مرز بین اول و دوم قرار گرفت. مطابق معمول در این مورد، برای مصاحبه فراخوانده شد تا در مورد سرنوشتش تصمیم بگیرند. در این هنگام اعتماد به نفس ویژه وی برگشته بود. وقتی درباره برنامههایش از او پرسیدند، پاسخ داد:
"اگر شاگرد اول شوم به کمبریج راه پیدا میکنم. اگر شاگرد دوم شوم در آکسفورد خواهم ماند. از این رو انتظار دارم مرا شاگرد اول کنید."
استیون هاوکینگ در مراسم عروسی ( 1965)
در سال آخر تحصیل هاوکینگ در آکسفورد در پاگرد پلهها زمین خورده و سرش به زمین اصابت کرده بود. در نتیجه، اندکی حافظهاش را از دست داده بود. دوستانش گمان میکردند که این اتفاق ناشی از مستی او بودهاست اما این تنها باری نبود که او از پلهها افتاده بود و گاهی هم گره زدن بند کفشهایش برایش دشوار شده بود. هاوکینگ در رفتن از پلهها مواظب خودش بود، اما آن دشواری بستن بند کفش کماکان باقی بود. وقتی در پایان نخستین نیمسال تحصیلی یعنی در ژانویه ۱۹۶۳ در آغاز بیست و یک سالگی در کمبریج به خانه رفت، پدرش تصمیم گرفت او را برای معاینه به بیمارستان ببرد. نتیجه فراتر از بدترین کابوسهایی بود که ممکن بود به سراغ کسی بیاید. آزمایشهایی که روی او انجام گرفت علائم بیماری بسیار نادر و درمانناپذیری به نام ALS را نشان داد. این بیماری بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار میدهد و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین میبرد و با تضعیف ماهیچهها فلج عمومی ایجاد میکند به طوری که به مرور توانایی هر گونه حرکتی از شخص سلب میشود. معمولاً مبتلایان به این بیماری بیدرمان مدت زیادی زنده نمیمانند و این مدت برای استیون بین دو تا سه سال پیشبینی شدهبود. هاوکینگ به کمبریج بازگشت، به حالت افسردگی سیاه و هراسناکی فرو رفت. چندین ماه به ندرت خانه اجارهای خود را ترک کرد. تمام چیزی که از این اتاق به بیرون راه مییافت، نوایی بود که از صفحههای موسیقی واگنر گسیل و بطریهای خالی وودکا که بیرون گذاشته میشد. نومیدی و اندوه عمیقی استیون دربرگرفت. ناگهان همه آرزوهای خود را بر باد رفته میدید؛ دوره دکترا، رویای دانشمند شدن، کشف رمز و راز کیهان، همگی به صورت کاریکاتورهایی در آمدند که در حال دورشدن از او بودند. به جای همه آن خیالپردازی حالا کاری به جز این از دستش برنمیآمد که در گوشهای بنشیند و دقیقهها را بشمارد تا دو سال بعد با فلج عمومی بدن زمان مرگش فرا برسد. به اتاقی که در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهایی ساعتها متفکر و بیحرکت ماند. خودش بعدها تعریف کردهاست که آن شب دچار کابوسی شد و در خواب دید که محکوم به اعدام شدهاست و او را برای اجرای حکم میبرند و در آن موقعیت حس کرد که هر لحظه زندگی چقدر برایش ارزشمند است. بعد از بیداری به یاد آورد که در بیمارستان با یک جوان مبتلا به بیماری سرطان خون هماتاق بوده و او از فرط درد چه فریادهایی میکشید. پس خود را قانع کرد که اگر به بیماری بدوندرمان مبتلا است اما لااقل درد نمیکشد. به علاوه طبع لجوج و نقادش که هیچ چیز را به آسانی نمیپذیرفت هشدار داد که از کجا معلوم که پیش بینی پزشکان درست باشد و چه بسا که از نوع اشتباههای کتب درسی باشد.
زمینهٔ پژوهشی اصلی وی کیهانشناسی و گرانش کوانتومی است. از مهمترین دستاوردهای وی مقالهای است که به رابطهٔ سیاهچالهها و قانونهای ترمودینامیک میپردازد.
او نشان میدهد که سیاهچالهها بعد از مدتی به وسیلهٔ زوجهای ذرات مجازی که در افق رویداد آن تشکیل میشود، نابود میشوند که همین زوج ذرات پیش بینی میکند که سیاه چالهها باید امواجی از خود تابش کنند، که امروزه این امواج به نام تابش هاوکینگ (و گاهی تابش بِکستِین-هاوکینگ) خوانده میشوند.
مقالهٔ مشترک استیون هاوکینگ و پنروز که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد و ثابت میکرد که اگر نسبیت عام درست باشد و جهان دارای آن مقدار ماده که مشاهده میکنیم باشد، باید تکینگی انفجار بزرگ در گذشته رخ داده باشد. او با کیپ ثورن دربارهٔ اینکه ماکیان ایکس یک سیاهچاله نیست یک شرطبندی علمی داشتهاست. او همچنین طرف بازنده در نبرد مشهور هاوکینگ-ساسکیند است.
در سال گذشته میلادی نیز فیلمی با عنوان «تئوری همهچیز» در باب زندگی نامه هاوکینگ برروی پرده نمایش رفت و با استقبال بسیاری نیز روبهرو شد.
جاذبه های توریستی کلانشهر تبریز |
|